×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

سر خط اخبـار

امروز : شنبه, ۲۲ اردیبهشت , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Saturday, 11 May , 2024
 سیاست خارجی ایران چرا اینقدر تضعیف شده است؟

پایگاه خبری بیان ملی آنلاین: سیاست شرق گرایی دولت رئیسی صرفا به از دست رفتن برخی فرصت ها در عرصه بین الملل منتهی نشده، بلکه به «برند» در منطقه و دنیا هم آسیب رسانده؛ آسیبی که جبران آن سال ها زمان می برد.

سرویس بین الملل «انتخاب» / سامان نصراللهی: دیپلماسی، روش تثبیت‌شده در روابط بین‌الملل برای تأثیرگذاری بر تصمیمات و رفتار دولت‌ها و ملت‌های خارجی از طریق گفتگو، مذاکره و سایر اقدامات غیر از جنگ یا خشونت. است. دیپلماسی هنر و تمرین ایجاد و حفظ روابط و انجام مذاکرات با دولت‌ها توأم با درایت و احترام متقابل است. مهارت‌های دیپلماسی مسیری برای دست‌یابی به اهداف ملی و تأمین منافع ملی است. گفته می‌شود دیپلماسی شامل مهارت‌های نه‌گانه‌ای است که در سه دسته کلی تقسیم می‌شوند: اطلاعاتی، ارتباطی و عملیاتی.

مهارت‌های اطلاعاتی: درواقع تجزیه‌وتحلیل و توانایی مطالعه و تفکر انتقادی در مورد موقعیت‌ها است که شامل قدرت تحلیل و بررسی، آگاهی داشتن و ارتباط برقرار کردن می‌شود.

مهارت ارتباطی یا همان مهارت در ایجاد روابط: چیزی است که برای انجام کار موفق با دیگران لازم است و شامل رهبری، همکاری و خویشتن‌داری است.

مهارت‌های عملیاتی: چیزی است که برای انجام اقدام لازم است و شامل مدیریت، نوآوری و دفاع از منافع می‌شود.

یکی از مهم‌ترین راهبرد‌ها در سیاست خارجی کشورها، توانایی برندسازی آن‌ها در حوزه دیپلماتیک است، بدین معنی که کشور‌ها تلاش می‌کنند خود را به‌عنوان یک کشور تأثیرگذار، تعامل‌گرا، صلح ساز و مبتکر در حل مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی مطرح می‌کنند؛ زیرا این وضعیت به ارتقا برند ملی آن‌ها کمک می‌کند و درنهایت باعث افزایش قدرت نرم و افزایش توان هنجارسازی آن کشور‌ها می‌شود که برای ارتقا جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی آن‌ها بسیار مؤثر است.

به‌عبارت‌دیگر برندسازی ملی می‌تواند مزایای متعددی برای یک کشور داشته باشد. اول، می‌تواند به ایجاد اعتماد و اعتبار در بین بازیگران خارجی کمک کند که این خود می‌تواند قدرت نرم و نفوذ کشور را افزایش دهد. دوم اینکه می‌تواند به جذب گردشگر، سرمایه‌گذار، دانشجو و استعداد کمک کند که این هم می‌تواند به توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور کمک کند. سوم، می‌تواند به مقابله با کلیشه‌های منفی و اطلاعات غلط کمک کند، که شهرت و وجهه کشور را بهبود می‌بخشد. چهارم، می‌تواند به ارتقای فرهنگ، ارزش‌ها و هویت کشور کمک کند که درک و احترام متقابل را تقویت می‌کند.

برندسازی راهی است که یک کشور از طریق تلاش‌های ارتباطی شهرت مطلوبی برای خود ایجاد می‌کند. هدف اصلی برندسازی ایجاد شهرت و مدیریت آن برای کشور است. واقعیتی که امروز نمی‌توان آن را کتمان کرد این است که برای موفقیت یک کشور، برندسازی الزامی است و به‌عنوان نمادی مطرح است که هم جنبه ملموس و هم جنبه ناملموس دارد. کشور ایران ازجمله کشور‌هایی است که دارای قدرت برندسازی بالایی است و به سبب پشتوانه غنی تاریخی، فرهنگی و تمدنی توانایی هنجارسازی فراوانی دارد و هم‌اکنون در بین کشور‌های منطقه بالاترین مرجعیت فرهنگی را دارد که البته در این سال‌ها در حال آسیب دیدن است؛ زیرا مدت‌هاست که از این ظرفیت‌ها برای افزایش قدرت هنجاری و ارتقا قدرت نرم کشور استفاده نمی‌شود و آنچه توسط دولتمردان به کار گرفته می‌شود بیشتر شبیه مصرف کردن از ذخیره‌های تمدنی کشور بدون هیچ‌گونه آورده و تحول‌آفرینی در مسیر بهبود وضعیت و جایگاه کشور است. این موضوع به‌خصوص در طی دو سال گذشته و در زمان روی کار آمدن دولت آقای رئیسی وارد مرحله بحرانی شده است؛ به‌گونه‌ای که فضای بین‌المللی و منطقه‌ای به شکلی است که ارزش تعامل دیپلماتیک با ایران در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی بسیار پایین آمده است.

مهم‌ترین دلیل این موضوع را باید در سیاست شرق‌گرایی محض و روسیه محور دولت رئیسی دانست که ضربه‌ای مهلک بر سنت سیاست خارجی ایران در یک قرن گذشته بود که تقریباً نگاه به نسبت متوازنی به قدرت‌های شرق و غرب داشت و یا حداقل اگر در مقاطعی به سمت غرب گرایش داشت هرگز به در تقابل و خصومت با شرق نگرفت؛ بلکه بیشتر بر نوعی همزیستی مسالمت‌آمیز و گاهی توان با همکاری بود. اما اتخاذ سیاست شرق‌گرایی محض در دولت فعلی باعث کاهش جذابیت و اثرگذاری دیپلماتیک ایران در سطح منطقه و بین‌المللی شد. این مهم با حمایت ایران از روسیه در حمله به اوکراین که ذبح رسمی سیاست نه شرقی نه غربی بود؛ به‌منزله تیر خلاص به حیثیت دیپلماتیک کشور بود که وجه‌المصالحه نگاه عاطفی و ساده‌انگارانه دولت فعلی به شرق قرار گرفت. دولتی که مزد نگاه افراطی خود به شرق را با اهانت آشکار روسیه و چین به تمامیت ارضی کشور دریافت کرد. مواضعی که تاکنون حتی از سوی آمریکا و اسرائیل هم علیه تمامیت ارضی ایران بیان‌نشده بود.

در حال حاضر با توجه به رویکرد کشور‌های منطقه و سیاست‌های توسعه‌ای که در پیش‌گرفته‌اند، نحوه رفتار آن‌ها با ایران بیشتر برای دور ماندن از عواقب رفتار‌های هرگونه رفتار تنش‌آفرینی است که احتمال می‌دهند ممکن است به برنامه‌های توسعه‌ای آن‌ها آسیب وارد کند و نه ایجاد یک مسیر جدید برای مراودات و تعاملات دوجانبه‌ای که مبتنی بر سود متقابل باشد. چنین تصویرسازی که از ایران شکل‌گرفته است به‌شدت برای آینده کشور و زیست منطقه‌ای ما خطرناک و هزینه زا خواهد بود. برای مثال آن‌ها حملات به بندرها، پالایشگاهها، توقیف کشتی‌های تجاری در خلیج‌فارس که به ایران نسبت می‌دهند و نگران تداوم و افزایش آن‌ها هستند. درواقع احیای روابط با کشور‌های منطقه ناشی از قدرت دیپلماتیک دولت رئیسی نبود؛ بلکه آن‌ها تصمیم گرفتند برای جلوگیری از ضربه دیدن برنامه‌های توسعه‌ای خود که تنش‌های منطقه‌ای تهدیدی بزرگ برای آن‌ها محسوب می‌شود، تصمیم گرفتند به‌صورت تاکتیکی با ایران ارتباط برقرار کنند. دولت‌های عربی دولت رئیسی را به‌عنوان یک دولت رادیکال می‌دانند که باعث تمرکز قدرت در دست افراد رادیکال و ناآشنا به امور جهانی شده است، بنابراین به این نتیجه رسیدند که به هر طریقی خود را آسیب‌های احتمالی که ممکن بود تحت زعامت چنین دولتی رخ بدهد دور کنند.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.